کد مطلب:243841 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:106
بشارت حضرت به ابراهیم بن ابی محمود
[156] 6 - شیخ طوسی آورده است:
ابراهیم بن ابی محمود در روایتی گفت: بر امام جواد علیه السلام داخل شدم، در حالی كه نامه هایی برای او از پدر بزرگوارش با من بود، پس حضرت شروع به خواندن نامه ها كرد و یك نامه را، بسیار بر چشمانش می نهاد و می فرمود: به خدا سوگند! دستخط پدرم است و می گریست تا اینكه اشكها، بر گونه اش جاری گشت. به حضرت عرض كردم: فدایت شوم! پدر بزرگوارت، در یك مجلس، بارها به من می فرمود: خدایت در بهشت، سكنی دهد، خدایت بهشت، روزی فرماید.
راوی گفت: حضرت فرمود: من نیز می گویم: خدایت بهشت، روزی فرماید، عرض كردم! فدایت شوم! ضمانت می كنی كه خدای متعال به بهشتم در آورد؟ فرمود: آری.
راوی گفت: پس پای مباركش را گرفتم و بوسیدم. [1] .
[ صفحه 138]
ابراهیم بن ابی محمود در روایتی گفت: بر امام جواد علیه السلام داخل شدم، در حالی كه نامه هایی برای او از پدر بزرگوارش با من بود، پس حضرت شروع به خواندن نامه ها كرد و یك نامه را، بسیار بر چشمانش می نهاد و می فرمود: به خدا سوگند! دستخط پدرم است و می گریست تا اینكه اشكها، بر گونه اش جاری گشت. به حضرت عرض كردم: فدایت شوم! پدر بزرگوارت، در یك مجلس، بارها به من می فرمود: خدایت در بهشت، سكنی دهد، خدایت بهشت، روزی فرماید.
راوی گفت: حضرت فرمود: من نیز می گویم: خدایت بهشت، روزی فرماید، عرض كردم! فدایت شوم! ضمانت می كنی كه خدای متعال به بهشتم در آورد؟ فرمود: آری.
راوی گفت: پس پای مباركش را گرفتم و بوسیدم. [1] .
[ صفحه 138]
[1] اختيار معرفة الرجال 2: 838 ح 1073.